نمی دونم چی میشه گفت . چه جوری باید خوشحالی ازادی یه مرد و که فقط واسه خودش نیست واسه یه اعتقاده رو وصف کرد .
اما با همه ی کارایی که این بی رحما کردن فقط میتونم یه جمله ازدکتر شریعتی بگم :
من از دفاع کردن از خود نفرت دارم . این کار ادمهای سست است . مرد پاک را زمان و زندگی تنها نمی گذارد .
زندگی اش از او دفاع و زمان تبرئه اش میکند .هرچندسنگها را بسته و سگها را رها کرده باشند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر