۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

ما وبلاگ نویسیم !

وقتی تو اداره نشستی و مطمئنی یکی داره همه کارهاتو زیر نظر میگیره ، وقتی داری با تلفن صحبت می کنی و می دونی یکی دیگه داره همه حرفا تو می شنوه ، وقتی به جایی می رسی که حتی نمی تونی به رفیقات اطمینان کنی ، وقتی از همه جا میبری و دلت می خواد داد بزنی و سکوت این خفقانو بشکنی ؛ اون موقع ست که میای پشت میز کارت میشینی و تصمیم میگیری بنویسی . کامپیترتو روشن میکنی شروع میکنی به گفتن و نوشتنه حرفایی که تو دلته ، تو ذهنته حتی اگه فکرات زیادی بخواد خط شکن باشه. اون لحظه ، لحظه یی که احساس میکنی از هیچی نمی ترسی نه زندان ونه از اینکه بیکار بشی و از نون خردن بیفتی نه از تجاوز و خیلی چیزای دیگه . اون موقع ست که باید بدونی همه چیزت زیر نظره هر چی مینویسی و هر چی میگی اون موقع ست که دیدن عبارت «مشترک گرامی دسترسی به این سایت امکان پذیر نمی باشد ...» .

تبریک میگم ! تو توی لیست سیاه قرار گرفتی . به خودت زحمت نده، چون بدون هیچ دلیلی میشه تورو به جرم اقدام علیه تمنیت ملی ، تبلیغ علیه نظام یا شاید هم توهین به مقدسات ( حتی اگه هیچ سند و مدرکی نباشه ) دستگیر کردو کاری کرد که هیچ کس حتی خودتم ندونی کجایی.

خُب طبیعیه چون تو یه وبلاگ نویسی . تو کسی هستی که میخواد سکوتو بشکنه ، تو کسی هستی که می خواد فکراشو با همه قسمت کنه ، تو. کسی هستی که از سانسور خستس و نمیخوای یه قیچی مدام زبونتو ببره .

28اسفند =سالروز کشته شدن امیدرضا میرصیافی ، مردی که از نبود ازادی خسته بود ، وتنها جرمش ایرانی بودن بود .

روحش شاد ، یادش و راهش استوار


*لطفاٌ برای ازادی علی اشرف فتحی (تورجان) وهمه ی وبلاگ نویسان و خبرنگاران وفعالان سیاسی دعا کنید.

هیچ نظری موجود نیست: